اولینش توی دستت افتاد. بعد رفت زیر بالش و فرشته مهربان یک ذره بین گذاشت کنارش. حسابی خوشحال شدی عزیز دلم.

کودکی های شیرینت گاهی مخلوط با بزرگسالی می شود و دلبر تر از هر روز می شوی.

دومی را بابایی از لثه ات جدا کرد و ناراحت شدی.

سومی وقتی افتاد مهمان عزیز بودی.

چهارمی درد داشت و خونریزی کرد خودم برداشتمش. دل نداشتم اما ناچار بودم عزیزم.

پنجمی جالب تر بود:-)

بعد از نماز پریدی توی بغلم و زود برگشتی و گفتی آخ دندوونم افتاد! کلی دنبال دندان جان گشتم تا بالاخره  لابلای لباس هایم پیدایش کردم.

حالا شدی دلی بی دندون ما

که رفت سر قندون ما

:-)

چه خوب است که هستی, عشق مامان heart

دندان های شیری، شیرهای دندانی

افتاد ,شدی ,عزیز ,دندان ,های ,رفت ,برگشتی و ,و گفتی ,زود برگشتی ,و زود ,توی بغلم

مشخصات

تبلیغات

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

روزنوشت های دکتر سربازان آقا فلوکس فایل رایگان مووی مرجع بزرگ دانلود پاورپوینت، جزوه درسی و انواع فایل های دانلودی نقاشی ساختمان و اجرای بتونه کناف yekidie سایت چچلاس فایل مثل دال تحلیل سایت های اگهی